خلاصه داستان : یک نوجوان باردار از دست مادر بد ذاتش می گریزد تا به جست و جوی پدرش بپردازد .بعد از طرد شدن از سمت پدرش مجبور به زنده ماندن در خیابان ها می شود . تا این که یک غریبه ی مهربان یک چاره ی امیدوارانه به او پیشنهاد می دهد...

خلاصه داستان : چهار دختر دانشجو در زمان تعطیلات بهاری خود بعد از دزدی از یک رستوران به زندان می افتند اما یک دلال مواد مخدر برای آنها وثیقه گذاشته و انها را آزاد می کند تا آنها برای او کاری را انجام دهند...

خلاصه داستان : دو همکار پلیس راه اهل ایالت آلسکا باید به زن جوانی که از چنگال یک قاتل سریالی فرار کرده است را نجات دهند و قاتل را به سزای اعمالش برسانند...

خلاصه داستان : دو دانش آموز دبرستانی به نام های دنی و سندی پس از گذراندن یک تابستان عاشقانه، به طور غیرمنتظره زمانی که سندی به ریدل هیگ منتقل میشود دوباره به هم ملحق میشوند. اما در آنجا دختری بنام ریزو و گروهش تلاش دارند دل دنی را به دست آورند …

خلاصه داستان : «تروی» (زک افرون) و «گابریلا» (وانسا هادجنز)، دو نوجوان که یک دنیا فاصله دارند، در جشن سال نو یکدیگر را می بینند و در میابند که عشقی متقابل میان آن دو وجود دارد.

خلاصه داستان : در تعطیلات تابستان یک نمایش در باشگاهی محلی در حال برگزاری است و تروی، گابریلا، شارپی، رایان، چاد، و تیلور در آن شرکت می کنند.

خلاصه داستان : تروی و گابریلا که چیزی به فارغ التحصیلی‌شان از دبیرستان نمانده است، اکنون در کشمکشی برای انتخاب کالج و جدا شدن از هم هستند.

خلاصه داستان : یک هفته قبل از کریسمس مارگارت، Duchess of Montenaro ی زیبا، جایش با استیسی، یک دختر معمولی از شیکاگو که چهره ای دقیقا مشابه او دارد عوض می شود. به کمک ...

خلاصه داستان : پسر تازه وارد به شهر یک گروه موسیقی را تشکیل می دهد. آنها با کمک هم به رویاهای خود دست پیدا کرده و با بزرگان دنیای موسیقی رقابت می کنند...

خلاصه داستان : یک کارگر فروشگاه بوکس زندگی و داستان زندگی اش را باز آفرینی می کند و به Madison Avenue نشان می دهد که شهری ها چه کار هایی می توانند انجام دهند